بارها می نویسم و پاک می کنم . وقتی بیشتر از چند ثانیه گیر می کنم روی نوشتن، یعنی پوچ پوچم . تهی از هر احساسی ، تهی از هر منطقی. خالی از هر چیزی که فکرش را می کنی . وقتی بارها می نویسم و نتیجه اش می شود انبوه کاغذ های پاره شده یعنی یک چیز سخت می لنگد و من مدت هاست که محلش نگذاشتم.
اتفاقا حرف دارم . ولی نمی گویم ، چون نمی توانم. چون عاجزم ! درگیر یک خوددرگیری مزمن شده ام . مقصر هیچ کس نیست . شاید مقصر آن یک نواختی مسخره ایست که مانند کنه می چسبد به زندگی بی نوای من و ری اکشن های های ریسک را به دنبال دارد. باز تکرار می کنم ، هم حرف دارم و هم حرف ندارم . هم خالیم ، هم پُر. فرقی می کند اصلا ؟ تنهایی ؟ نه ! ابدا نه .....
پنجشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۵ 14:6 مریم توفیق سعادتی
دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 52 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 15:12