عطش

ساخت وبلاگ

در طول مدت این چندشب، مغزم منفجر شده از کلمات نوپا و متن های بدیع، آن هم فقط برای تو.
بزرگ ترین نویسنده ها با آماده ترین ذهن ها، از این الهام قدرتمند ،بسیار محرومند تا من،
که می توانم روزی چندکتابخانه را فقط با خاطراتت پر کنم
و زمانی که به گذشته مسلح می شوم،
باید جعبه ای عظیم را در ذهنم را باز کنم و صدها الماس از میان انبوه کابوس هایمان بکشم بیرون.
چندتایشان بیش از حد قیمت دارند، همان هایی را می گویم که اولین بار باهم به دست آوردیم و هرگز شبیهش را در صندوقچه مان نداشتیم. از همان ناب هایی که به محض به چنگ آوردنش، هیچ کس حاضر به تعویض نیست
و برای من و تو،
از زیباترین و ظریف هایش بود.
به خوبی به یاد داری، یقین دارم که هیچ نقصی در ساز و کار برپایی اش وجود نداشت، درست مانند طوفانی که چیزی جز خالقش قادر به فرونشاندنش نیست.
و در همان لحظات بی شمار و اندک، تو روح و تن مرا به آتش کشیدی،
چگونه مهارش کنم؟ چگونه چشم هایم را ببندم و از گرمای باطنش به خواب نروم؟
استادانه و با مهارت، به زیبایی و آغشته به هنر 
و گویا با زخمی که هردو برداشتیم، باعهد دوستانه ای که بستیم، جانان، هرگز شاهد وصال نخواهیم بود.
هرچند هیچ گاه ، از سرکوب عطش افسارگسیخته اش به تو 
فقط و فقط به تو،
فارغ نخواهم شد.

( و نفرین به حتم گریبان گیر تهمتی می شود که از سر ضعف و رنجوری، بزرگ ترین فتنه ها را به پا می کند و عجیب ترین دروغ ها را می بافد )

دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 51 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37