سنگِ صبور زیبای من،
گرچه دیگر نمی توانم عقب بکشم،
و آمده ام که بنای ماندن بسازم،
باور کن،
من خود از حضورِ آزاردهندهِ خویش حیرانم.
پ ن:برای تولد بود و درسته تاخیر داره، ولی همون شب نوشته شده، اونم توی بیمارستان. یه تولد خفنی بود با خویشتن.
پ ن 2: من از خودم بابت هر هتک حرمتی عذر می خوام، منظور واضحه دیگه...
پ ن 3: درضمن یه کادویی گرفتم امسال که اصلا عجیب! بسته بندی شده با موهای بلندِ لخت و چشمای خمار.
روشم انگار نوشته 'جانا'
.
.
.
دریای تلخ...
برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 40