bottom line 2

ساخت وبلاگ

هربار که یادت می افتم، ناخودآگاه عینکم را از روی صورتم برمی دارم تا به مذاق خیالت که حوالی ام می تپد ، خوش بنشینم . آینه را پیش می کشم و زل می زنم به چشم های تیره ام. چقدر زیر چشم هایم گود افتاده. یک سایه بلند صورت و آینه را احاطه کرده. می بینی ؟ فقط گودی زیر چشم هایم نیست. دارد پیش می آید، دستش را می گذارد روی شانه چپم و به آرامی شانه راستم را می بوسد. قامتش را که خم می کند بخشی از قلبم از خون خالی می شود. چشم هایم تار شده، دستش می لرزد و صورت خیسم را پاک می کند. با این که نمی توانم ببینم، چشم از چشم های تیره ام برنمی دارم. سایه صندلی را جا به جا می کند و می نشیند کنارم. آن دستش را که روی شانه ام بود تنگ تر می کند و تن سردم را به آغوش می کشد. 
یقه لباسم که به پوستم می چسبد، می فهمم در خیس کردن صورتم زیاده روی کرده ام و دستش که روی شانه چپم محکم تر می شود، می فهمم بیش از حد لرزیده ام. در اتاق باز شد و من صدایش را نشنیدم.
دستی تن مچاله شده ام را صاف و صوف می کند و آینه را به سوی دیگر می چرخاند. کلی حرف زده و من صدایش را نشنیده ام. خشکی دستمال می زند توی ذوق اشک های تازه جوشیده ام. حوصله سایه سر رفت، بلند شد و از در اتاق خزید به زباله دان تاریخ. آنقدر از رفتنش ناراحت می شوم که فغان سوزناک چندلحظه پیش در سینه ام دفن می شود و با بهت ، زل می زنم به در اتاق. 
_ رفت، دیدیش ؟
ترحم نگاهش حالم را به هم می زند. سعی می کنم صدایم را بلند تر کنم اما نفس، نفس نیست
_ اونطوری نگاه نکن! تا قبل این که تو بیای اینجا نشسته بود.
بغض کهنه دوباره می شکند. حس می کنم دل دیوارهای اتاق هم سوخته 
_ به خدا اینجا بود، بغلم کرده بود. نمی دونم چی شد، گذاشت رفت.
ترحم نگاهش از بین می رود و وحشت می کند. حق داشت؛ تا به حال یک دیوانه را از نزدیک ندیده بود.
_ فکر میکنی ناراحتش کردم؟ 
امیدی احمقانه گریه ام را بند می آورد.
_ فکر میکنی برمیگرده؟ 
سکوت طولانی اش را شکست و دستش را گذاشت روی شانه چپم ، همانجایی که چندسوای قبل میزبان محبوبم شده بود
+ اون هیچ وقت،
هیچ وقت برنمی گرده.
تکانم می دهد که مستی ام را بپراند، صدایش را بلند می کند که خوابم را بپراند.
+ و از اینجاهم رفته ، خیلی قبل تر از الان.
حتی وقتی جسمش پیشت بود و به قول خودت بغلت می کرد! 


 

دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 34 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 21:42